یک سوال
از Gospel Translations Farsi
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{info|The Question}} | {{info|The Question}} | ||
- | هر مسیحی به نوعی خدمت می کند. خدمتی بزرگ یا کوچک، با توسل به تجربههای پیشین یا کاری نو، به صورت | + | هر مسیحی به نوعی خدمت می کند. خدمتی بزرگ یا کوچک، با توسل به تجربههای پیشین یا کاری نو، به صورت<br> |
- | + | موقت یا دائم. به هر مسیحی خداوند خدمتی برای انجام داده است. | |
- | همه ما فراخواندگی در زندگیمان داریم تا به گونههای مختلف، بر فیض مسیح شهادت دهیم و در خدمت به دیگران | + | همه ما فراخواندگی در زندگیمان داریم تا به گونههای مختلف، بر فیض مسیح شهادت دهیم و در خدمت به دیگران <br> |
- | + | ز او سرمشق بگیریم)یوحنا ۵۱:۵۱ (. برخی نسبت به جزئیات خدمتشان مرددند؛ دیگران مطمئن. برخی هدایت خدا <br> | |
- | + | را میجویند؛ دیگران آماده انجام قدم بزرگ بعدی. و جدای از اینکه ما جز گروه "برخی" هستیم یا "دیگران"، <br> | |
سوالی هست که در ابتدای همه، باید از خود پرسید. | سوالی هست که در ابتدای همه، باید از خود پرسید. | ||
+ | |||
+ | با توجه به فراخواندگی شخص، سوالها برای انجام آن بسیارند. جزیات بیشماری در مورد اعطایا و توانای ما<br> | ||
+ | وجود دارد؛ اینکه آیا ما برای انجام خدمتی خاص مناسب هستیم و استعدادهای ما متناسب با پروژه پیش رو هست. <br> | ||
+ | روش ها و متدهای زیادی هست ک ه به ما کمک میکنند که چه سوال هایی را باید در ابتدا از خود بپرسیم و چگونه <br> | ||
+ | کیفیت انجام پروژه خدمتی را اندازه بگیریم؛ ولی هیچکدام، مهمترین نیستند. | ||
+ | |||
+ | برای برسی مهمترین سوال، نیاز هست که از حکمت مدرن امروزی فراتر رفته، به دنیای کهن نگاهی بیندازیم؛<br> | ||
+ | فراتر از ا ستراتژی های مورد استفاده غولهای امروزی، بسوی دریای جلیل -سفر ی به کنار ساحل تیبریه- جایی <br> | ||
+ | که روزی، یک رهبر ، مدتی قبل از انجام موثرترین خدمت تاریخ جهان، آنجا نشسته بود. | ||
+ | |||
+ | عید پنطیکاست نزدیک است. پنطیکاست، روزی که روح القدس نازل شد، و یک انسان ناکامل، به قدرت روح، <br> | ||
+ | استوار ایستاد.)اعمال رسوالن ۵::۱؛ ۵۱:۵ (. هنگامی که یک گناهکار سست پایه، تبدیل به قدیسی بیباک شد، <br> | ||
+ | کسی که کلیسا بر او بنا شد)متی ۵۱:۵۱(. | ||
+ | |||
+ | اما یک سوال؟ | ||
+ | |||
+ | '''او چگونه آماده شد؟''' | ||
+ | |||
+ | بیایید به کنار ساحل تیبریه باز گردیم، جای که شاگردان کنار آتش نشستهاند و مشغول خوردن صبحانه با مسیح <br> | ||
+ | رستاخیز یافته هستند)یوحنا باب ۱۵ (. چه کسی حتی فکرش را میکرد که در بین گروه شاگردان، پطرس کاندید اول <br> | ||
+ | برای سخنگویی در بین رسوالن باشد؟ آیا باور میکردیم که او روزی قادر به انجام مسئولیتهای دشوار که بعدها <br> | ||
+ | در کتاب اعمال رسوالن انجام داد، باشد؟ | ||
+ | |||
+ | بله، راجع به پطرس صحبت می کنیم. کارگری زیاده گو؛ شخصی که با سخنان عجوالنه و نسنجیده، باعث <br> | ||
+ | شرمساری خود و بقیه میشد. | ||
+ | |||
+ | برخالف تصور ما، پطرس برای انجام ماموریتی دست اول، در پیشبرد پیام انجیل آماده میشد. او دشوارترین <br> | ||
+ | روزهای زندگی خود را پیش رو داشت - مخالفت هایی که حتی تصورش را هم نمیکرد، درگیریهایی که هیچ موقع <br> | ||
+ | آرزو نکرده بود و ثمره ی که به ذهنش خطور هم نمیکرد. | ||
+ | |||
+ | او چگونه باید برای این همه آماده میشد؟ او نمیدانست چه چیزی انتظارش را میکشد. چگونه آمادگی پیدا کرد؟ | ||
+ | |||
+ | جوابش، خود، یک سوال است. | ||
+ | |||
+ | ین سوال، درباره اهداف و چشم انداز پنج ساله او نیست، هرچند اهداف اینگونه مفید هستند. این سوال درباره <br> | ||
+ | چگونگی فراهم کردن هزینه انجام خدمت او هم نیست، یا اینکه چند کیلومتر در سال توانایی سفر کردن دارد، یا <br> | ||
+ | اینکه چه مقدار پول در هفته به عنوان حقوق مورد قبول اوست؛ هرچند اینها س وال های خوبیست. ولی سوال <br> | ||
+ | کلیدی، در مورد تجربیات مدیریتی پولس نیست، نه اینکه این سوال تستی بود، درباره قابلیت های سخنوری او. | ||
+ | |||
+ | ین سوال خیلی مرکزی تر است. از گونهای که همهچیز را تغییر میدهد و تمام تصورات را فرو میریزد. همچون <br> | ||
+ | نسیمی که بیداری میبخشد؛ سوالی که ساختارها و تصورات بشری ما را یکسره واژگون میسازد. سوالی که بدون <br> | ||
+ | آن، حتی اگر همه چیز در کره زمین از آن ما بود، هیچ نداشتیم. حتی اگر وظایف خود را به نحو احسن انجام بدیم؛ <br> | ||
+ | اگر احترام دنیا را صاحب شویم؛ اگر بهترین نتایج را دریافت کنیم؛ همه بیهودگی ای بیش نخواهد بود، اگر این <br> | ||
+ | سوال را پاک کنیم. | ||
+ | |||
+ | ین سوالی ست که همه به اهمیت آن آگاهند، با این حال اغلب به حاشیه کنار زده میشود. آنقدر حیاتیست که میشود <br> | ||
+ | آنرا "تنها شرط بازی" خواند. وجود آن را در زندگی خدمتی خود حتمی فرض میکنیم، با اینحال زمان خود را <br> | ||
+ | بیشتر با چی زهای دیگر اشغال می سازیم. ولی هیچ چیزی نباید بیش از این سوال، وقت ما را مشغول کند؛ چیزی <br> | ||
+ | نباید مهمتر از پرداختن به این سوال و انجام آن در زندگیمان)زندگی خصوصی و خدمتی( باشد. | ||
+ | |||
+ | خداوند همه ما را به چیزی فرا خوانده است - به ایفای نقشی خاص، به خدمت، به کاری در کلیسا - و این سوالی <br> | ||
+ | است که ما بیشتر از همه، نیاز به شنیدنش داریم؛ نیاز به اینکه زندگی خود را طبق آن جهت دهیم، هرچند ممکن <br> | ||
+ | است این جهت دهی هزینه بر باشد. این یک سوالیست که خیلی از پیچیدگی های دست و پا گیر زندگی ما را میزداید. <br> | ||
+ | این سوالیست که اگر هیچ موق ع و یا به ندرت از خود میپرسیم، نشاندهنده افول روحانی است. این سوالیست که <br> | ||
+ | باید در عمق جان ما رسوخ کند؛ در ذهنهای ما زنده باشد؛ و به احساسات ما جهت دهد. این سوالیست که باید <br> | ||
+ | بگونهای شنیده شود که گویی خود عیسی، آن را از ما میپرسد؛ گویی ما هم در آن ساحل نشسته ایم و عیسی بعد از <br> | ||
+ | سوال از پطرس از ما پیپرسد: | ||
+ | |||
+ | "آیا من را دوست داری؟" |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۲۱
By Jonathan Parnell About Sanctification & Growth
Translation by Farsheed Madihi
You can help us improve by reviewing this translation for accuracy. Learn more (English).
هر مسیحی به نوعی خدمت می کند. خدمتی بزرگ یا کوچک، با توسل به تجربههای پیشین یا کاری نو، به صورت
موقت یا دائم. به هر مسیحی خداوند خدمتی برای انجام داده است.
همه ما فراخواندگی در زندگیمان داریم تا به گونههای مختلف، بر فیض مسیح شهادت دهیم و در خدمت به دیگران
ز او سرمشق بگیریم)یوحنا ۵۱:۵۱ (. برخی نسبت به جزئیات خدمتشان مرددند؛ دیگران مطمئن. برخی هدایت خدا
را میجویند؛ دیگران آماده انجام قدم بزرگ بعدی. و جدای از اینکه ما جز گروه "برخی" هستیم یا "دیگران"،
سوالی هست که در ابتدای همه، باید از خود پرسید.
با توجه به فراخواندگی شخص، سوالها برای انجام آن بسیارند. جزیات بیشماری در مورد اعطایا و توانای ما
وجود دارد؛ اینکه آیا ما برای انجام خدمتی خاص مناسب هستیم و استعدادهای ما متناسب با پروژه پیش رو هست.
روش ها و متدهای زیادی هست ک ه به ما کمک میکنند که چه سوال هایی را باید در ابتدا از خود بپرسیم و چگونه
کیفیت انجام پروژه خدمتی را اندازه بگیریم؛ ولی هیچکدام، مهمترین نیستند.
برای برسی مهمترین سوال، نیاز هست که از حکمت مدرن امروزی فراتر رفته، به دنیای کهن نگاهی بیندازیم؛
فراتر از ا ستراتژی های مورد استفاده غولهای امروزی، بسوی دریای جلیل -سفر ی به کنار ساحل تیبریه- جایی
که روزی، یک رهبر ، مدتی قبل از انجام موثرترین خدمت تاریخ جهان، آنجا نشسته بود.
عید پنطیکاست نزدیک است. پنطیکاست، روزی که روح القدس نازل شد، و یک انسان ناکامل، به قدرت روح،
استوار ایستاد.)اعمال رسوالن ۵::۱؛ ۵۱:۵ (. هنگامی که یک گناهکار سست پایه، تبدیل به قدیسی بیباک شد،
کسی که کلیسا بر او بنا شد)متی ۵۱:۵۱(.
اما یک سوال؟
او چگونه آماده شد؟
بیایید به کنار ساحل تیبریه باز گردیم، جای که شاگردان کنار آتش نشستهاند و مشغول خوردن صبحانه با مسیح
رستاخیز یافته هستند)یوحنا باب ۱۵ (. چه کسی حتی فکرش را میکرد که در بین گروه شاگردان، پطرس کاندید اول
برای سخنگویی در بین رسوالن باشد؟ آیا باور میکردیم که او روزی قادر به انجام مسئولیتهای دشوار که بعدها
در کتاب اعمال رسوالن انجام داد، باشد؟
بله، راجع به پطرس صحبت می کنیم. کارگری زیاده گو؛ شخصی که با سخنان عجوالنه و نسنجیده، باعث
شرمساری خود و بقیه میشد.
برخالف تصور ما، پطرس برای انجام ماموریتی دست اول، در پیشبرد پیام انجیل آماده میشد. او دشوارترین
روزهای زندگی خود را پیش رو داشت - مخالفت هایی که حتی تصورش را هم نمیکرد، درگیریهایی که هیچ موقع
آرزو نکرده بود و ثمره ی که به ذهنش خطور هم نمیکرد.
او چگونه باید برای این همه آماده میشد؟ او نمیدانست چه چیزی انتظارش را میکشد. چگونه آمادگی پیدا کرد؟
جوابش، خود، یک سوال است.
ین سوال، درباره اهداف و چشم انداز پنج ساله او نیست، هرچند اهداف اینگونه مفید هستند. این سوال درباره
چگونگی فراهم کردن هزینه انجام خدمت او هم نیست، یا اینکه چند کیلومتر در سال توانایی سفر کردن دارد، یا
اینکه چه مقدار پول در هفته به عنوان حقوق مورد قبول اوست؛ هرچند اینها س وال های خوبیست. ولی سوال
کلیدی، در مورد تجربیات مدیریتی پولس نیست، نه اینکه این سوال تستی بود، درباره قابلیت های سخنوری او.
ین سوال خیلی مرکزی تر است. از گونهای که همهچیز را تغییر میدهد و تمام تصورات را فرو میریزد. همچون
نسیمی که بیداری میبخشد؛ سوالی که ساختارها و تصورات بشری ما را یکسره واژگون میسازد. سوالی که بدون
آن، حتی اگر همه چیز در کره زمین از آن ما بود، هیچ نداشتیم. حتی اگر وظایف خود را به نحو احسن انجام بدیم؛
اگر احترام دنیا را صاحب شویم؛ اگر بهترین نتایج را دریافت کنیم؛ همه بیهودگی ای بیش نخواهد بود، اگر این
سوال را پاک کنیم.
ین سوالی ست که همه به اهمیت آن آگاهند، با این حال اغلب به حاشیه کنار زده میشود. آنقدر حیاتیست که میشود
آنرا "تنها شرط بازی" خواند. وجود آن را در زندگی خدمتی خود حتمی فرض میکنیم، با اینحال زمان خود را
بیشتر با چی زهای دیگر اشغال می سازیم. ولی هیچ چیزی نباید بیش از این سوال، وقت ما را مشغول کند؛ چیزی
نباید مهمتر از پرداختن به این سوال و انجام آن در زندگیمان)زندگی خصوصی و خدمتی( باشد.
خداوند همه ما را به چیزی فرا خوانده است - به ایفای نقشی خاص، به خدمت، به کاری در کلیسا - و این سوالی
است که ما بیشتر از همه، نیاز به شنیدنش داریم؛ نیاز به اینکه زندگی خود را طبق آن جهت دهیم، هرچند ممکن
است این جهت دهی هزینه بر باشد. این یک سوالیست که خیلی از پیچیدگی های دست و پا گیر زندگی ما را میزداید.
این سوالیست که اگر هیچ موق ع و یا به ندرت از خود میپرسیم، نشاندهنده افول روحانی است. این سوالیست که
باید در عمق جان ما رسوخ کند؛ در ذهنهای ما زنده باشد؛ و به احساسات ما جهت دهد. این سوالیست که باید
بگونهای شنیده شود که گویی خود عیسی، آن را از ما میپرسد؛ گویی ما هم در آن ساحل نشسته ایم و عیسی بعد از
سوال از پطرس از ما پیپرسد:
"آیا من را دوست داری؟"